رفتم در بقالی یه پسره گفت آقا آب معدنی داری؟
یارو گفت خنک باشه؟
گفت پ نه پ داغ بده من با نعلبکی میخورم...
و فرار کرد...
من رفتم گفتم آقا یه نوشابه بده...
گفت مشکی دیگه؟
گفتم پ...
گفت گمشو بیرون! این چیه یاد گرفتین همه رو مسخره میکنین...
گفتم : بابا میخواستم بگم پنیرهم میخوام...
کلی معذرت خواهی کرد و گفت :
حالا پنیر بسته ای؟
منم گفتم :
پ نه پ متری ...
حالا ندو کی بدو !
نمیدونی چقدر وقتی به رفقام گفتم باهم خندیدیم...
نظرات شما عزیزان: